معنی (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه, معنی (پهذ): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (پئ): پ سرنوشت(پفذ):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده پ طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مجپ) پ و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه, معنی (,iv): kcbj، bc;vaتj، [اjbاbj، tmت lcbj، (,n): , scjmaت(,tv):falg pbdbi dاrgاmdxbc اmcbj، fا pbdbi , zاs، zاs تoتi jcb، kici، sc/d]، foت، rkاc، (k[,) , m rgاmdx cxmi lcbj، rاgf ;ctتj، sc sli, معنی اصطلاح (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه, معادل (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه, (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه چی میشه؟, (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه یعنی چی؟, (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه synonym, (.iv): مردن، درگذشتن، جاندادن، فوت کردن، (.n): , سرنوشت(.tv):بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن، با حدیده , طاس، طاس تخته نرد، مهره، سرپیچ، بخت، قمار، (مج.) , و قلاویز رزوه کردن، قالب گرفتن، سر سکه definition,